جدایی

اینقدر ازم متنفر شدی که حاضرنیستی یه لحظه فقط یه لحظه برای بار آخر؛ آخرین باری که  

 

باهمیم................. اینقدر برای جدایی شتاب داری؟ اینه قولت؟ اینه حرفت؟ اینه معنای  

 

حرفای روز اولت که میگفتی؛ تا اخر عمر تا پای جون باهاتم اینه موندن؛ اینه مردن؟ پس چی شد؟ 

 

میخوای بری؟ برو زیاد منتظر نمون ولی مطماءن باش که اگه بری دیگه برنمیگردی چون دیگه لایق 

 

نیستی لایق این عشق ناتمام

لایق این دل شکسته لایق منی که هرجا وهرلحظه به یادت بودم وهستم برو؛ برو ولی دیگه 

 

برنگرد خیالت راحت باشد اونقدر محکم دل سنگت رو به شیشه قلبم زدی که حتی ذره هاش هم 

 

غیر قابل برداشته برو یک نفر دیگه منتظرته ولی مطماءن باش بیشتر از اون من منتظر برگشتت 

 

میمونم نفرینت نمیکنم چون نمیتونم چون نفرین عشق بی اثره برو دیگه لحظه ی آخره دیگه 

 

برنگرد؛ برنگرد وپاهات رو روی خورده شیشه های قلبم نذار همین یه حرف برای همین یه لحظه 

 

لحظه ی آخر  خداحافظ...... 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد