اخرش رفتی

انگاری سرنوشت بازم مهر نرسیدن رو روی پیشونی یه عاشق دیگه می‌خواد بزنه .

آخرش رفتی و گفتی که می‌خوام بی‌تو بمونم

آخرش رفتی و تنها میون غمهام گذاشتی

رفتی و داغ دلت رو توی این دل جا گذاشتی

رفتی و حسرت دیدن رو توی چشام گذاشتی

باورم نمیشه هرگز بدون تو من بمونم

باورم نمیشه هرگز داغ عشقت رو ببینم

تو که رفتی واسه من دیگه هیچ عشقی نمونده

تو که رفتی واسه من دنیا هیچ رنگی نداره

من میخوام بی تو بمیرم قصه رفتن بخونم

من میخوام بی تو بمیرم تنهای تنها بمونم

کاشکی که لحظه آخر نور چشماتو ببینم

بزنم زل توی چشمات بگم که عاشقت هستم

کاشکی که لحظه مردن نور تینا رو ببینم

بگیرم تو رو تو آغوش بگم که دیوونت هستم 

نظرات 1 + ارسال نظر
dr.diana سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:34 ق.ظ http://raad.blogsky.com

be yade drezohayi k mimirand dar tanhayi sokoti mikonam be sangini faryad..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد