**حقیقت **

 

 

حقیقتش نمی دانم ناچاری یا دچار ؛ و نمی دانم هنوز هم به یاد داری دوستت دارم گفتن های من رو ؛ من به هر نوع و زبانی بهت گفتم که چقدر دوستت دارم ؛ اما تو هرگز نه خود من و نه دوستت دارم های منو قبول کردی . این بار خواستم برای اولین و آخرین بار طعم دوستت دارم ها و لحن و لهجه نامه هایم را تغییر دهم ؛ شاید یک روزی باورت شد که چقدر دوستت داشتم ... شاید . این بار نامه ام رو در قالب یک متن ریاضی برایت می نویسم ؛ ؛ برایت می نویسم ؛ شاید برای اولین بار خنده را رو لب های تو دیدم ؛ می دانی زیبا در جایی خواندم که ؛ نفس عشق درمان عاشق است . و تو چه من رو بخواهی و چه نخواهی من دوستت دارم و خواهم داشت . البته این بی وفایی فقط و فقط تقصیر تو نیست ؛ این تقدیر است که نوشته های عاشقانه منو خط خطی کرد ؛ و این تقصیر سرنوشت هم هست ؛ همیشه انسان ها به هم نمی رسند و یا گاهی به هم می رسند که خیلی دیر شده است . می گویند وقتی امید بمیرد معجزه رخ می دهد ؛ و من به دنبال آن معجزه ام تا شاید بخاطر همه آشفتگان دیار سرنوشت که یک شب در گرگ و میش هوا دل رو زدند به دریای عشق و هرگز باز نگشتند حرف را باور کنی ؛ بگذریم .
زیبا چشمانت = مساوی ست با کمان ابروهایت ؛ نمی دانم نامت در دلم " X " به پا کرد یا " Y " که " Sin " لبانت با  مژه هایت برابر است . تو گفتی قضیه عشق را از 2 ضلع و زاویه بین آنها حل کنیم ؛ اما قاضی این قضیه فیثاغورث است . اگر نتوانم آن را پیدا کنم ؛ از راه یک معادله 2 مجهولی با تو کنار خواهم آمد ؛ و از طریق اتحاد مزدوج با تو زندگی خواهم کرد ؛ اگر بخواهی مرا ترک کنی و بروی و از من بگریزی ؛ تو را زیر " √ " رادیکال ملاقات خواهم کرد ؛ و اگر مرا نخواهی از راه تجزیه و ترکیب از بین خواهم رفت ؛ ولی زیبا وقتی به همراه عشق جدیدت از حد " ℓ " مبهم ؛ در باغ زندگی با ناز و نیاز و آواز و بوسه ؛ " ∫ " مشتق می گیری ؛ مواظب خارهای تیز تقدیر باش ؛ چرا که برای رفع ابهام باید از قضیه هوپیتال کمک گرفت ؛ که شاید دیگر برای این کار دیر شده باشد ؛ به هر حال این را بدان و باور کن که تا آخر یک " ∞ " بی نهایت دوستت دارم  

 

اگه از تو ننوشتم.......

اگه از تو ننوشتم ؛ فکر نکن سرم شلوغه

توی زندگی یه وقتا ، تنهایی رمز عبوره

اگه از چشمات گذشتم ، فکر نکن عاشق نبودم

مطمئن باش توی دنیا ، دل به تو سپرده بودم

خیلی سخته بگی میرم ، وقتی می خوای که بمونی

وقتی می خوای تو خیالت ، شعرای قشنگ بخونی

من گذشتم از تو اما ، تو همیشه بهترینی

مثل اشکی واسه چشمام ، موندگاری و صمیمی

من می خواستم تو خیالم ، از تو تا ابد بخونم

تنها باشم بی حضورت ، راز چشماتو بدونم

من می خواستم واسه دردام ، تنهایی خونه بسازم

با نت های مهربونیت ، شعرای قشنگ بسازم

می دونستم وقتی میرم ، دیگه تا ابد غریبم

حتی واسه چشم خیست ، بی وفاترین فریبم

شاید امروز که سیاهی ، رخنه کرده تو وجودم

اگه امروز که شدی تو ؛ سیاه پوش روی گورم

بدون اینو نازنینم ؛ نارفیقی رسم عشق نیست

بدون که راستی راستی ؛ روزی عاشق تو بودم 

**کاش می شد**

کاش می شد سرنوشت را از سر نوشت

کاش می شد عشق را پایان نوشت

کاش می شد قصۀ لیلا سرود

یا که از پروانه و بلبل نوشت

کاش می شد از کبوتر ها نوشت

از شقایق در زمستان ها نوشت

کاش می شد از بهاری در خزان

با هم از میخانه و مسجد نوشت

کاش می شد اشک را خط می زدیم

جای آن از خنده و شادی نوشت

کاش می شد در هوا کاشانه ساخت

از سرود آزادی زندان نوشت

کاش می شد زندگی بازی نبود

بی صدا فریاد را دریا نوشت

کاش می شد مهر را پنهان کنیم

از طلوع مهر در شب ها نوشت

کاش می شد بیابانی نبود

بی ریا از عشق ماهی ها نوشت

کاش می شد از اقاقی ها نوشت

از زبان بچه گنجشک ها نوشت

کاش می شد قصه را از نو نوشت

از دل ویران من خطی نوشت


عکس 
های عاشقانه

سفارش

 سفارش

 

 از دست تو رنجیدمو چیزی نگفتنم

 

با دیگرانت دیدمو چیزی نگفتم

 

کلی سفارش کرده بودی من نفهمم

 

این نکته رو فهمیدمو چیزی نگفتم

  

چرا باید؟

 

همیشه عکسه نازت روبرویم

 

نگاهه تو دلیله جستجویم

 

چرا باید تمامه حرف ها را

 

بدون تو به تصویرت بگویم؟

  

 درد می کشم

  

به روی برگه زندگی دو خط زرد میکشم

 

و چشمه عاشقه تو را که گریه کرد میکشم

  

تو رفتی و بدونه تو کسی نگفت با خودش

 

که من بدون تو چقد درد میکشم

 

  به دل همیشه دریات

 

آسمون آرزمو پر از ابرهایه تیره

 

لالایی واست بخونم تا شاید خوابت بگیره

    

اگر از خواب نپریدی تویه خواب خدارو دیدی

 

یه جوری بپرس ازش که دلامون چرا اسیره

 

 اما بهتره بدونی طبق اصله مهربونی

 

دل واسه عاشق نبودن راه نداره ناگزیره

 

  چشمایه تو شده خسته بغض آرزوت شکسته

 

اما باز تو فکره اینی اگه من رو نپذیره

  

بهتره بیدار نشینی اونو تویه خواب ببینی

 

واسه دیوونه بودن عزیزم همیشه دیره

 

 خوش به حاله بعضی مردم که شدن تو زندگی گم

 

التماس سرخ سیب ها پیششون چقد حقیره

  

نه به فکره عطره یاسن نه به فکره التماسن

 

خنده داره واسشون که دله ما یه جایی گیره

 

چی بگم شبم تموم شد ندیدم اونو حروم شد

 

کاش میدونست یکی اینجا بدجوری واسش میمیره 

عکس 
های عاشقانه

سلام بهونه ی قشنگ من

سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
آره بازم منم همون دیونه همیشگی

فدای مهربونیات چه میکنی با سرنوشت؟!

دلم واست تنگ شده بود این نامه رو برات نوشت!

حال من و اگه بخوای رنگ گلای قالیه

جای نگاهت بدجوری تو صحن چشمام خالیه

ابرا همه پیش منن اینجا هوا پر از غمه

از غصه هام هرچی بگم جون خودت بازم کمه

دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون

فریاد زدم یا تو بیا یا منو پیشت برسون

فدای تو یه وقت شبا بی خوابی خسته ات نکنه

غم غریبی عزیزم سرد و شکسته ات نکنه

چادر شب لطیفتو از روت شبا پس نزنی

تنگ بلور آبتو یه وقت ناغافل نشکنی

اگه واست زحمتی نیست بر سر عهدمون بمون

منم تو رو سپردمت دست خدای مهربون

راستی دیروز بارون اومد منو خیالت تر شدیم

رفتیم تا اوج آسمون با ابرا هم سفر شدیم

از وقتی رفتی آسمون پر کبوتره

زخم دلم خوب نشده از وقتی رفتی بدتره

فدای تو نمی دونی بی تو چه دردی کشیدم !

حقیقتو واست بگم به آخر خط رسیدم

رفتی و من تنها شدم با غصه های زندگی

قسمت تو سفر شدو قسمت من آوارگی

به خاطرت مونده یکی همیشه چشم به راهته

یه قلب تنها و کبود هلاک یک نگاهته

من میدونم‌من میدونم همین روزاعشق من ازیادت میره

بعدش خبر میدن بیا که داره عشقت میمیره

عکسای نازنین تو با چند تا گل کنارمه

یه بغض کهنه چند روزه دائم در انتظارمه

تنها دلیل زندگی! با یه غمی دوست دارم

داغ دلم تازه میشه اسمتو وقتی میارم

وقتی تو نیستی چه کنم با این دل بهونه گیر

مگه نگفتم چشاتو از چشم من هیچ وقت نگیر

حرف منو به دل نگیر همش غم غریبیه

تو رفتی من غریب شدم چه دنیای عجیبیه!

میگم شبا ستاره ها تا می تونن دعات کنن

نورشون بدرقه پاکی لحظه هات کنن

تنها دلیل زندگیم!

با یه غمی دوستت دارم 

 

 

 

 

 

وقتی کسی را دوست داری


وقتی کسی رو دوست داری  حاضری جون فداش کنی


حاضری دنیا رو بدی  فقط یک بار نگاهش کنی


به خاطرش داد بزنی  به خاطرش دروغ بگی


رو همه چیز خط بکشی  حتی رو برگه زندگی


وقتی کسی تو قلبته  حاضری دنیا بد باشه


فقط اونی که عشقته عاشقی رو بلد باشه


قیده تمومه دنیا رو به خاطره اون میزنی


خیلی چیزا رو میشکنی تا دله اونو نشکنی


حاضری بگذری از دوستایه امروز و قدیم


اما صداشو بشنوی شب از میون دو تا سیم


حاضری قلبه تو باشه پیشه چشایه اون گرو


فقط خدا نکرده اون یک وقت بهت نگه برو


حاضری حرفه قانون رو ساده بزاری زیر پات


به حرفه اون گوش بدیو به حرفه قلبه با وفات


وقتی بشینه به دلت از همه دنیا میگذری


تولد دوبارته اسمشو وقتی میبری


حاضری جونت رو بدی ، یه خار تویه دستشم نره


حتی یه ذره گردو خاک مبادا تو چشاش بره


وقتی کسی تو قلبته یک چیزه قیمتی داری


دیگه به چشمات نمیاد اگر که ثروتی داری 

شب رفتنت

شب رفتنت آرزو می‌کنم…!
نشد تا تو هستی من عاشق بشم . نشد قلب ما عشقو باور کنه …
,
به امشب به تقدیر من عشق تو
,
به حالی که بی من، تو داری قسم
,
به عنوان روزی که بردی منو
,
به حسی که گفتی میایی قسم
,

به دل خواهی اولین دلهره
,
به گاهی که با من نبودی قسم
,
جدا می‌شی و می‌رود خاطره
,
ولی شک نکن من به تو می‌رسم
,

نشد تا تو هستی من عاشق بشم
,
نشد قلب ما عشقو باور کنه
,
شب رفتنت آرزو می‌کنم
,
خدا وقت دوریتو کمتر کنه
,

به چشمای تو قبل هر گریه‌ای
,
قسم می‌خورم یاد تو با منه
,
قسم می‌خورم بغض این انتظار

یه روزی تو آغوشمون بشکنه 

 

درمن غم بیهودگی میزند

در من غم بیهودگیها می زند موج
در تو غروری از توان من فزونتر
در من نیازی می کشد پیوسته فریاد
در توگریزی می گشاید هر زمان پر
ای کاش در خاطر گُل ِ مهرت نمی رست
ای کاش در من آرزویت جان نمی یافت
ای کاش دست روز و شب با تار و پودش
از هر فریبی رشته عمرم نمی بافت
اندیشه روز و شبم پیوسته این است
«من برتو بستم دل ؟
دریغ از دل که بستم
افسوس بر من گوهر خود را فشاندم
در پای بتهایی که باید می شکستم
ای
خاطرات مرا با خویشتن تنها گذارید
در این غروب سرد درد انگیز پاییز
با محنتی گنگ و غریبم واگذارید
اینک دریغا آرزوی نقش بر آب
اینک نهال عاشقی بی برگ و بی بَر
در من
غم بیهودگیها می زند موج
در تو
غروری از توان من فزونتر

 

ای غزل از تو رسیده! ای ترانه از تو جاری!
مرهم عزیز و ناب همه ی زخمای کاری!
پا بذار تو شب چشمام، با تو تازه می شه حرفام،
این تویی که مثل اینه، من یاد من میاری!
مث یه حرف نگفته، با منی! زیبای خفته!
تا رسیدن به
طلوعم، یه قدم فاصله داری!
توی این چلّه ی یلدا، تو شدی شروع فردا،
توی یخبسته گی باغ، صدای پای بهاری!
دل ما وقفِ نگاهت، چشممون مونده به راهت،
نه تو جادّه گرد خاکی، نه نشونی از سواری!
تو که نازی مث آهو، بگو عطر خنده هات کو؟
بیا که دیگه نمونده واسه دل صبر و قراری!
بی تو سو نداره چشمام، بی تو می گیره نفس هام،
واسه من مثل هوایی، خونه یی، شهر و دیاری!
پل بزن به این شکسته، روزگار دستامو بسته،
تو مث حکم رهایی از تو بندِ روزگاری!
من یه سوزن بان پیرم، که دیگه جون نمی گیرم،
تو مث خاطره های سوت آخرین قطاری!
منو تو دلت نگه دار! دخترک! خدا نگهدار!
شاید این ترانه از من، بشه تنها یادگاری!

 

اگر تو بازنگردی
قناریان قفس قاریان غمگین را
که آب خواهد داد
که دانه خواهد داد ؟
اگر تو باز نگردی
بهار رفته در این دشت برنمی گردد
به روی شاخه گل غنچه ای نمی خندد
و آن درخت خزان دیده تور سبزش را به سر نمی بندد
اگر تو
بازنگردی
کبوتران محبت را
شهاب ثاقب دستان مرگ خواهد زد
شکوفه های درختان باغ حیران را
تگرگ خواهد زد
اگر تو بازنگردی
به طفل ساده خواهر که نام خوب تو را
ز نام مادر خود بیشتر صدا زده است
چگونه با چه زبانی به او توانم گفت
که برنمی گردی
و او که روی تو هرگز ندیده در عمرش
دگر برای همیشه تو رانخواهد دید
و نام خوب تو در ذهن کودک معصوم
تصوری ست همیشه
همیشه بی تصویر
همیشه بی تعبیر
اگر تو بازنگردی
نهالهای جوان اسیر گلدان را
کدام دست نوازشگر آب خواهد داد
چه کس به جای تو آن پرده های توری را
به پشت پنجره ها پیچ و تاب خواهد داد
اگر تو بازنگردی
امید آمدنت را به گور خواهم برد
و کس نمی داند
که در فراق تو دیگر
چگونه خواهم زیست
چگونه خواهم مرد

 

اخرش رفتی

انگاری سرنوشت بازم مهر نرسیدن رو روی پیشونی یه عاشق دیگه می‌خواد بزنه .

آخرش رفتی و گفتی که می‌خوام بی‌تو بمونم

آخرش رفتی و تنها میون غمهام گذاشتی

رفتی و داغ دلت رو توی این دل جا گذاشتی

رفتی و حسرت دیدن رو توی چشام گذاشتی

باورم نمیشه هرگز بدون تو من بمونم

باورم نمیشه هرگز داغ عشقت رو ببینم

تو که رفتی واسه من دیگه هیچ عشقی نمونده

تو که رفتی واسه من دنیا هیچ رنگی نداره

من میخوام بی تو بمیرم قصه رفتن بخونم

من میخوام بی تو بمیرم تنهای تنها بمونم

کاشکی که لحظه آخر نور چشماتو ببینم

بزنم زل توی چشمات بگم که عاشقت هستم

کاشکی که لحظه مردن نور تینا رو ببینم

بگیرم تو رو تو آغوش بگم که دیوونت هستم 

اس ام اس از هرنوع که بخوای

افغانیه میره خونیه زنه دزدی زنه میترسه میگه بیا این طلاها اینم پول افغانیه میگه خودتو به اون راه نزن نون خشکا کجان؟

 


اولین اس ام اس جهان در سال:01/01/0001
در ساعت: 00:00:01 ارسال شد:
آدم: دوست دارم جیگر
حوا : شما ...!؟

 


تنها چیزی که می تواند در اوج لذت از زندگی ، خواب را از چشمان آدمیان برباید فقط یک چیز است
جیش !!!

 

@@   @@  @@   @@

@@  @@  @@   @@

@@  @@  @@  @@

نترس ! اینا چون خوشگلی مثل تو ندیدن این طوری نگات می کنن !

 

برو بشین رو پشت بوم

روتو بکن به آسمون

در جهت وزش باد

یه بوس فرستادم برات

 

 

عزیزتر از آنی که بگویم دوستت دارم ، محبوب تر از آنی که بگویم می خواهمت ، نمی گویم مال من باش ، فقط گاهی به یادم باش !

 


بیست و یکی دوستت دارم ! بیست تا واسه بیست بودنت ، یکی واسه تک بودنت !

 


آخونده بالا منبر داد می زده : زمونه خراب شده ، مانتو ها کوتاه ، کمرش تنگ ، سینه ها معلوم ، با-سن چسبون ! یکی داد میزنه : حاجی اومدی اشکمونو در بیاری یا آبمونو !

 


ترکه خیاطی داشته یه مشتری ِ زن میاد میگه : آقا من یه لباس می خوام وقتی خم میشم از جلو سینه ام معلوم باشه از عقب شور-تم . ترکه میگه : خانم ما معمولی می دوزیم خودت هر جا رفتی بگو من جن-ده-ام !!!

 


از شرکت فرش مزاحمتون می شم . اجازه هست دلمو فرش زیر پاتون کنم تا هیچ جا جز دل من پا نزارید ؟


   \/\/
(='o'=)
 (")(")

من پیشی ملوسم ، اومدم تو رو ببوسم .

 


نون و پنیر و چایی ، قصه ی آشنایی ، الهی یاد نگیری هرگز تو بی وفایی ، روی گلهای نرگس با یه مداد قرمز ، هزار دفعه نوشتم : زندگی بی تو هرگز !

 


 عاشقی را شرط اول ناله و فریاد نیست

تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست

عاشقی مقدور هر عیاش نیست

غم کشیدن صنعت نقاش نیست

 


یک قطره اشک به خاطر تو ، توی دریا می ریزم و تا وقتی که پیداش کنی دوستت دارم .

 


سوزی که برف داره بارون نداره ، دردی که عاشق داره معشوق نداره ...

 


 من به یادت حساب باز می کنم ، شکل ماهت را پس انداز می کنم .

 


پروانه به دنبال شمع میگشت پرش سوخت ، من به دنبال تو گشتم جگرم سوخت !

 


 کوه باش صخره هایت می شوم

اشک باش دیدگانت می شوم

رود باش چشمه سارت می شوم

دوست باش دوست دارت می شوم

 


زنه از شوهرش می پرسه : صبحونه می خوری ؟ مرد : یه بوس بده جای صبحونه !
مرد ظهر برمیگرده خونه .
زن : ناهار می خوری ؟
مرد : سینه - تو بده بخورم جای ناهار
شب مرد میاد خونه می بینه زنش از پله ها میره بالا از نرده سر می خوره پایین !
مرد میگه : چی کار می کنی ؟
زن : دارم شامت رو گرم می کنم !

 


تو می تونی دو میلیون به من قرض بدی ؟ می دونم داری ، کمکم کن به خدا بهت بر میگردونم !
.
.
.
.
.
.
.
التماس یک ترک به یک خودپرداز !

 


وقتی پیام نمیدم خیال نکن که بی خیال از تو و روزگارتم

 

تو فکرتم ، به یادتم ، زنده به انتظارتم ، اون جوری که تو فکرتم حس می کنم کنارتم !


پیرزنه از همسایه شون می پرسه : فرق بسیجی با سپاهی چیه ؟ زن همسایه میگه : بسیجی ها از جلو حمله می کنن سپاهی از عقب! پیرزنه میگه : یادش بخیر حاجی هم بسیجی بود هم سپاهی!!!


هرگز ندیدم بر لبی لبخند زیبای تو را

هرگز نمی گیرد کسی در قلب من جای تو را


 

توی زندگیت هرگز اخم نکن ، چون ممکنه یه نفر فقط به امید لبخند تو زنده باشه ... مثل من .


 پسره رو داشتن ختنه می کردن ، دختر همسایه شون گریه میکرده میگن : اون ختنه میکنن تو چرا داری گریه می کنی ؟ دختره میگه : دارن برای من تیزش می کنن ؟!


یواش یواش برو پایین یه چیزی بهت بگم :
.
.
.
.
.
.
.
.
تند اومدی نمی گم !


 سالها بود تو را می کردم - - - همه شب تا به سحرگاه دعا

یاد داری که به من میدادی - - - درس آزادگی و مهر و وفا

همه کردند چرا من نکنم - - - وصف روی گل زیبای تو را

تا ته دسته فرو خواهم کرد - - - خنجر خود به گلوگاه نفاه

تو اگر خم نشوی تو نرود - - - قد رعنای تو از این درگاه

 

کاش هرگز در محبت شک نبود
تک سوار مهربانی
تک نبود
کاش بر لوحی که بر جان دل است
واله تلخ خیانت هک نبود

آسمون وقف نگاهت گل من
مانده ام چشم به راهت گل
من
هر کجا هستی و باشی گویم
که خدا پشت و پناهت گل
من

 دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من؟
الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من!

آخرین تکه قلبم را به پروانه ای دادم که رنگ پرهایش سوی دیدن را از من گرفت ، به او دادم چون از تمامی چیزهای دور و برم پاکتر بود ، حتی آبی تر از حوض آبی کلبه ی تنهایی ام ...

 کاش غرورم را که در پستوی سادگی ام پنهان بود می یافتی، اما تو این سادگی را بهانه ای قرار دادی برای در هم شکستن غرورم...

 توی زندگیت هرگز اخم نکن چون ممکنه یه نفر فقط به لبخند تو زنده باشه...

 تا روزی که رفتی می پنداشتم  عشق همه اش شیرینی است! اما آن روز چشمانت به من آموخت که با آخرین نگاه است که اولین رنج آغاز می شود...

 تو را برای وفای تو  دوست می دارم، و گرنه دلبر پیمانه شکن که فراوان است...

 اگر بوی گلی را دوست نداری لااقل شاخه هایش را نشکن ...

برای شکستن من یه اخم کافیه... نیازی به فریادت نیست، واسه اشک ریختنم سکوت تو کافیه... نیازی به قهر نیست، برای مردنم حرف رفتنت کافیه... نیازی به انجامش نیست...

 یادت هست گفتم دوستت دارم و تو گفتی کوچکی برای دوست داشتن!؟
رفتم و بزرگ شدم... حالا اما دیگر یادم رفته است دوست داشتن !

یادمه که همیشه بهم میگفتی برو من پشتتم...
ولی هیچوقت فکر اون خنجری که پشتت قایم کرده بودی رو نمیکردم!

و کسی می گوید سر خود بالا کن ، به بلندا بنگر. به بلندای عظیم به افق های پر از نور امید و خودت خواهی دید و خودت خواهی یافت خانه ی دوست کجاست... خانه دوست در آن عرش خداست ، خانه ی دوست در آن قلب پر از نور خداست و فقط دوست ، خداست...

در کنار ساحلت من قایقی شکسته ام... تو همان ساحل عشقی که بهت دل بسته ام...

  هرگاه شادم یاد تو غمگینم می کند. هرگاه غمگینم یاد تو شادم می کند. پس هر دو را دوست دارم چون حکایت از تو می کند.

 نیمکت کهنه باغ
خاطرات دورش را
در اولین بارش زمستانی
از ذهن پاک کرده است
خاطره شعرهایی
را که هرگز نسروده بودم
خاطره آوازهایی را که هرگز نخوانده بودی

 

زن خوب ۳ تا خصلت باید داشته باشه :

الف) نجیب باشه : یعنی با جیب آدم کاری نداشته باشه !

ب) خانه دار باشه : یعنی از خودش خانه داشته باشه !

ج) مثل ماه باشه : یعنی شبا بیاد و صبحها بره خونه باباش !

 

کمینه امداد طی اطلاعیه ای ضمن تشکر از مردم انسان دوست اردبیل

خواست تا لوله های گاز خانه های خود را از صندوق های صدقات دربیاورند!

 

ترکه یه شماره تلفن پیدا می کنه زنگ می زنه بهش میگه :

ببخشید من شماره تونو پیدا کردم آدرس بدین واستون بیارمش !

 

احمدی نزاد در سال ۱۳۹۲ :

من نه شهردار بودم نه استاد دانشگاه ، نه استاندار و نه رئیس جمهور

من اشتباهی بودم ، من شصت چی هستم ، محمود شصت چی !!

 

ترکه به شیطون می گه : چند تا دختر گول بزن من بکنم .

شیطون می گه : من بندگی خدا رو نکردم اونوقت بیام ک س ک ش ی تو رو بکنم !!

 

ترکه با دختر میرن تو اتاق ، دختره میگه : من مال تو رو می خورم تو مال منو

ترکه میگه : نه ، اینجوری دعوامون میشه ، هر کی مال خودشو بخوره !

 

جشنواره زمستانیه فیلمهای مشهد :

الف) جواهری در التیمور

ب) قتل در کال زرکش

ج) حمله چغکها

د) دختری با موهای پتیخ پتیخ

ه) جوادها می آیند!!

 

زنه از شوهرش میرسه : صبحونه می خوری ؟

مرد: یه بوس بده عوض صبحونه !

مرد ظهر برمیگرد خونه . زن میگه : ناهار می خوری ؟

مرد: سینه تو بده بخورم عوض ناهار!

مرد شب میاد خونه میبینه زنش از پله ها میره بالا از نرده سر میخوره پایین !

مرد میگه : چکار می کنی ؟!

زن : دارم شامتو گرم می کنم !!

 

امام جمعه تبریز : چت در صدر اسلام هم بوده ،

اصلا شما تو نماز نیت میکن کانکت می شی !

نماز میخونی با خدا چت می کنی ،

یه هو می گوزی دیسکانکت می شی !!

 

اصفهانیه بچه اش ۲۰ می گیره ، میزنه تو سر بچه اش

میگه : با ۱۰ هم قبول می شدی ،

مجبور بودی این همه خودکار مصرف کنی ؟!!

 

میگن عشق مثل خورشید می مونه

هنوز از طلوعش به حد کافی لذت نبردی که از غروبش دلگیر می شی.

 

اگر کلید قلبی را نداری قفلش نکن .

اگر کسی را دوست نداری خردش نکن .

اگر کسی را گرفتی رهایش نکن .

 

 من در این کلبه خوشم ، تو در آن اوج که هستی خوش باش .

من به عشق تو خوشم ، تو به عشق هر که هستی خوش باش .

 

 لبخند بدون اینکه دهندهش رو فقیر کنه

گیرندشو ثروتمند می کنه .

 

 دیشب دفترچه قسطامو ورق می زدم

تا آخر عمر بدهکار مهربونیاتم ...

 

فردا صبح که بیدار می شی و چشماتو باز می کنی

یادت باشه که شب قبلی یکی به یاد تو چشماشو بسته .

 

ماهی به آب گفت : تو نمی تونی اشکای منو ببینی چون من تو آبم .

اب جواب داد : اما من میتونم اشکهای تو رو ببینم چون تو تو قلبمی .

 

ای عشق مدد کن تا به سامان برسیم

زین مزرعه تشنه به باران برسیم

یا من برسم به یار ، یا یار به من

یا هر دو بمیریم و به پایان برسیم .

 

زندگ طاس خوب آوردن نیست ،

طاس بد را خوب بازی کردن است .

 

هیچوقت فاصله ها حریف خاطرها ها نمی شن

 

نون و پنیر و چایی ، قصه ی آشنایی ، الهی یاد نگیری هرگز تو بی وفایی ، روی گلهای نرگس با یه مداد قرمز ، هزار دفعه نوشتم : زندگی بی تو هرگز !

 

 

دل تو اولین روز بهار... دل من آخرین جمعه سال... و چه دورند و چه نزدیک به هم

 

 

خواننده این اس ام اس یه دل پاک داره ، یه قلب مهربون داره و یه دوست خوب که آرزوش سعادت و  موفقیت اونه...

 

 

بشر به خوشبختی خیلی زود عادت می کنه و چون خیلی زود عادت می کنه خیلی زود هم فراموش می کنه که خوشبخته