گاهی وقتا نوشتن ، یه نقطه می تونه بهزاران جمله ی نا گفته باشه ، حرفایی که تو دل داری ولی نمی تونی به زبان مکتوب بیان کنی.
وقتی بغض راه گلوتو میگیره، وقتی اشکا تو چشات حلقه میزنه و تو می خوای یه جوری پنهان کنی،تنها راه چاره منتظر موندنه تا شب از راه برسه ، تا وقتیکه همه بخوابن،اون وقتی که تنها شدی ، تنهای تنها،خودتو وجدانت.
می دونم که می دونی چه حس لطیفی داره اون وقتی که آدم بعد از خدا درد دلاشو واسه ی خودش میگه ، واسه دل خودش،وقتی حس می کنی بغیر از خودتو خدا دیگه هیچ کس حرفاتو نمی شنوه،چه لذتی داره حس پرواز تو آسمونی که می دونی فقط مال خودته و هر کسی رو که دلت بخواد می تونی توی اون دعوت به پرواز کنی...
**************
همه می گن که شیشه احساس نداره اما اما وقتی روی شیشه بخار گرفته نوشتم دوست دارم خیلی اروم اشک ریخت و گریه کرد!
ازم پرسیدی منو بیشتر دوست داری یا زندگیت رو؟ گفتم زندگیم رو قهر کردی وبرای همیشه رفتی ولی نمی دونستی که خودت همه زندگی منی
مقدس ترین کلمه خداوند ... زیبا ترین کلمه عشق ... پر احساس ترین کلمه محبت ... پر معنی ترین کلمه نگاه ... عالی ترین کلمه دوستی ... تلخ ترین کلمه جدایی ... دردناک ترین کلمه خیانت ... بدترین کلمه تمسخر ... عاشقانه ترین کلمه ... تو !!!
سلام خوبی کجای کم پیدا
بماسر نمی زنی ازت خبری هم نیست 
:::::::منتظر جواب
بس که دیوار دلم کوتاه است...
هرکه از کوچه تنهایی من می گذرد ،
به هوای هوسی هم که شده ....
سرکی می کشد و می گذرد!!!!