مجنون

چقدر بده حس کنی عزیزترین کست داره بهت خیانت میکنه اما نتونی چیزی بگی

تا عشقو دوست داشتنتو نبرن زیر سوال...

 چقدر دوست داشتم عشق منم مثل همه آدما بود

کاش هیچ وقت عاشق نمیشدم تا یه همچین روزی رو نمیدیدم

 

عشق؟؟؟


 چرا همه میخوان عاشق بشن؟؟؟


 یعنی چیزی که من دارم عشقه ؟

پس چرا این شکلیه ؟
 

همیشه دوست داشتم عاشق بشم  اما نــــــــــــــــه دیگه اینو نمیخوام 
 

من میخوام همه عاشقم بشن 
 

خسته شدم

از این زندگی نکبت بار پر از درد خسته شدم 
 

منم آدمم چرا کسی اینو نمیفهمه؟؟
 

شاید بگید قشنگی عشق به درد و رنجشه 
 

کاش یکیتون جای من بود 
 

درد و رنج عشق قابل تحمله اما واسه وقتی که تو رو بخوان نه اینکه........

      دوستت دارم ای تک رویای زندگی من  

    

 

نظرات 57 + ارسال نظر
به یاد شاد روان ترانه پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:51 ب.ظ http://zm-1986.blogfa.com/

آره دنیا بنویس از شبای بی ستارم بنویس ،

از چشای غم گرفتم بنویس ،

از دل شکسته ی من بنویس ،

از گریه های عاشقانم بنویس ،

روی ابرها بنویس ،

روی موج آبی هر دل تنها بنویس ،

بنویس عاشق بود تنها بود !

به یاد شاد روان ترانه پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:53 ب.ظ http://zm-1986.blogfa.com/

دنیا به من یاد داد دوری کسی را که دوستش دارم تحمل کنم ، اما وفا به من یاد داد هرگز کسی را که دوستش دارم فراموش نکنم .

به یاد شاد روان ترانه پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:58 ب.ظ http://zm-1986.blogfa.com/

من اگر اشک به دادم نرسد می شکنم ،

اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم ،

بر لب کلبه ی محصور وجود ،

من اگر در این خلوت خاموش سکوت اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم ،

از هجر تو آهی نکشم تک و تنها ،

به خدا می شکنم ، می شکنم !

به یاد شاد روان ترانه پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:58 ب.ظ http://zm-1986.blogfa.com/

تبسم شیرین عشق گوشه ای از نگاه خداست ، تنها به نگاه او می سپارمت .

به یاد شاد روان ترانه جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:20 ق.ظ http://zm-1986.blogfa.com/

عزیز خواهش میکنم
یسوال داشتم
نوحه علیمی
یا مقدم
یاسیب سرخ
میدونی کد هاشون کجا هست

به یاد شاد روان ترانه جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:22 ق.ظ http://zm-1986.blogfa.com/

تو دلم آتیش زدی در فصل بارون .. نمی خوام زنده باشم .. نمی خوام زنده باشم .. بدون تو ..

تو به من زخمهای زدی .. که نمی خوام مرحمشون کنم ..
نمی خوام زنده باشم .. نمی خوام زنده باشم .. بدون تو ..

به یاد شاد روان ترانه جمعه 21 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 ق.ظ http://zm-1986.blogfa.com/

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون... بعد از یک ماه پسرک مرد... وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد... دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده... دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد... میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد