دوست داشتم در اولین قطرات اشکم درک می کردی آنچه در وجودم بود.دوست داشتم در تمام ناباوریها و تمام باید ونبایدها باور می کردی دردی را که سالهاست در گوشه این دل پنهان است و با تمام خاموشیم بفهمی که در دلم غوغایی برپاست.با همه کودکیم نگاهم را ذره ای از وجودت بدانی. دوست داشتم لحظه ای با مکث خود تمام هستی را به هم پیوند می دادی و هستی را آنچنان به من می بخشیدی که دیگر اثری از آن نباشد.دوست داشتم فریاد خفه این گل بخاک افتاده را بدست تن ناامید به باد نمی سپردی که ناگهان نه بادی می ماند نه من،دوست داشتم من هم یکی از صدها ستاره ای بودم که در کنج دلت آشیانه دارد. گر چه می دانم نور من به وسعت ستاره های دیگرت نیست.دوست داشتم گلی بودم در اوج نابودی که فقط به نبودن می اندیشد و ناگهان دستی می آمد و مرا به دوباره بودن و ماندن در این زمین خوش خیال(زمینی که عادت کرده به رهگذرانش)دعوت می کرد.ولی من هر چه با تو خندیدیم،هر چه گریه کردم،هر چه احساس کردم یک شبه به فراموشی سپرده شد.نمی دانم کدام آرزو تو را صدا کرد؟!نمی دانم کدام خواهش معنای خواهش من شد؟!نمی دانم کدام شک و تردید واژه های درد آلود مرا از یادت برد،نمی دانم چرا این قصری را که تمام نفسهایمان در آن محبوس بود یک شبه خراب کردی؟
عشق یعنی این که : برای هر کسی که می خوای sms بفرستی ، اشتباهی برای اون می فرستی!
عشق یعنی این که : دنبال یه موضوع می گردی که به اون sms بزنی.
عشق یعنی این که : مدام موبایلت رو چک می کنی ، نکنه از اون sms ای رسیده باشه!!!
عشق یعنی این که : همش فکر می کنی موبایلت تو جیبت داره می لرزه ، ولی وقتی نگاه می کنی می بینی خبری نیست .
عشق یعنی این که : شب هایی که sms نمی رسن ، واقعاً اعصابت خورد می شه.
عشق یعنی این که : یک sms رو هم به خط همراه اولش می فرستی ، هم به خط ایرانسل ، هم به خط تالیا و هم ...
عشق یعنی این که : هروقت یه sms دیر می رسه ، چندبار دیگه send می کنی ، شاید اون ها زودتر برسن!
عشق یعنی این که : پشت سر هم به اون زنگ می زنی تا sms ها برسن.
عشق یعنی این که : گاهی وقت ها که واقعاً هیچ حرفی برای گفتن نداری ، sms خالی می فرستی تا بفهمه به یادش هستی.
عشق یعنی این که : هر جایی که یه جمله عاشقانه یا زیبا دیدی ، سریع برای اون sms می کنی.
عشق یعنی این که : قبض موبایلت فقط مخابرات رو خوشحال می کنه.
عشق یعنی : دو هزار sms در ماه ...
عشق یعنی : بیماری که همه می گن دچارش شدی!!!
عشق یعنی : اعتیادی که همه می گن به sms زدن پیدا کردی!!!
عشق یعنی : آخر شعرهای این و اون اسم خودت رو می نویسی تا به اون بگی چقدر عاشقشی.
دست هایم را مشغول نوشتن کرده ام تا تو لرزش آنها را نبینی
تا تو نفهمی دلم از نگاهت هم می لرزد
شانه بالا می اندازی که نمی شود
و من می گوییم حالا حالا ها دوستت دارم
تو صدایت را بلند تر می کنی می گویی: چه گفتی؟
می گوییم: من که حرف نزدم من تنها نوشتم
و از تو واژه ها معطر شده اند
و دستانم برکت نامت را گرفتند
و باز معصومانه می خندی....
می دانم باید بنوسم باید حجم تمام این ورق های که فقط مال من است پر کنم
می دانم باید بنویسم شاید کسی بگذرد بخواند و بداند که من......هستم
می دانم
اما وقتی تو می روی حتی کاغذ و قلم هم نمی توانند حجم دلتنگی مرا بنویسند
اما وقتی تو میروی نمی تواند دستهایم...............نمی شود
وقتی تو میروی نیستم پس چرا از هستم بنویسم
اولین باری که صدای گام هایت را دوست نداشتم
وقتی بود که می رفتی...
دست هایم را مشغول نوشتن کرده ام تا تو لرزش آنها را نبینی
تا تو نفهمی دلم از نگاهت هم می لرزد
شانه بالا می اندازی که نمی شود
و من می گوییم حالا حالا ها دوستت دارم
تو صدایت را بلند تر می کنی می گویی: چه گفتی؟
می گوییم: من که حرف نزدم من تنها نوشتم
و از تو واژه ها معطر شده اند
و دستانم برکت نامت را گرفتند
و باز معصومانه می خندی....
می دانم باید بنوسم باید حجم تمام این ورق های که فقط مال من است پر کنم
می دانم باید بنویسم شاید کسی بگذرد بخواند و بداند که من......هستم
می دانم
اما وقتی تو می روی حتی کاغذ و قلم هم نمی توانند حجم دلتنگی مرا بنویسند
اما وقتی تو میروی نمی تواند دستهایم...............نمی شود
وقتی تو میروی نیستم پس چرا از هستم بنویسم
اولین باری که صدای گام هایت را دوست نداشتم
وقتی بود که می رفتی...
هرچند میدونم دوسم نداری ولی بازم من
دوستت دارم تا همیشه برای ابد
عزیزم هرچند نمیتونم اسمتو اینجا بگم
ولی مطمئن باش یه روز فریاد میزنم
همه جــــــــــــــــــــــا
عزیزم حتی اگه همین الان هم جلوی
همه داد بزنی که منو نمیخوای من ازت
متنفر نمیشم و
خستـــم از روزای ابــری خیلی سنگینه نـگاهت
دوست ندارم تو تابستون بشینــم باز ســر راهت
نمیـــخوام بـــازم خیـالت قبـلـه آرزوهــــام شــــه
تـــو بمــون و عاشقـــای روی پُـــر غـرور و ماهت
آره مــن اونم که گفتــم واسـه چشم تـو دیوونم
آره مـن قـول داده بــودم تـا تهش بــاهات بمونـم
ولی پس دادی نگــــامو زیــر رگبــــــار غـــرورت
من فقط یکــم شکستم خوب نگام کنی همونم
چـمــدون رویـــاهـــامـو دیگه برداشتم و بستم
دیگــه عین اون قدیمــا چشــــاتو نمیپرستــــم
رخ تــو عین یه بـــــازی منــو مـات قصه هـا کرد
حالا بی اسمـم و تنها پُــرپــاییز و شکستــــم
اینــی که حــــالا میبـینـی دیگه مجنون چشات نیست
دیگه وقتی نیمه شب شه نگـران لـحظه هــات نیست
مـــن بــرام فــرقـی نــداره کـــه تو بــاشی یـا نباشی
خیلـی وقته دیگه نیستی تو دلم جـــایی برات نیست
از تو هیچ چیزی نـمونــده نـه نگـــاهی و نـه یــــادی
مـــن سپردمـت به دریــــا عـیــن یـــه مـوج زیـــــادی
تازه فهمیدم با این عشق زندگیـــم چقـد تلـف شـد
تــو بـــه جــای التماســم یـــه گُلـــم بهـــم نــدادی
لحظه نبودن نیستن ها ، اگر منت می نهی بر کلام من ، با حترام سلامت می گویم
و هزار گلپونه بوسه به چشمانت هدیه می دهم. قابل ناز چشمانت را ندارد.
دیرروز یادگاری هایت همدم من شدند و به حرفهای نگفته من گوش دادند.
و برایم دلسوزی کردند. البته به روش خودشان که همان سکوت تکراری بود و
یادآوری خاطرات با تو بودن.
دست نوشته ات را می بوسیدم و گریه می کردم. زیبا ، به بزرگی مهربانی ات ببخش
که اشکهایم دست خطت را بوسیدند. باز هم ستاره به ستاره جستجویت کردم.
ولی نیافتمت.
از کهکشان دلسپردگی من خسته شدی که تاب ماندن نیاوردی و بی خبر رفتی ؟
مهتاب کهکشان نیافتنی من ، آنقدر بی تاب دیدنت شده ام که دلتنگی ام را به قاصدک سپردم
و به هزار شعر و ترانه رقصان به سوی تو فرستادم.
روزها و شبها به دنبالت آمدند و تو را ندیدند. قاصدک هم برنگشت.
شاید او هم شیفته نگاه مهربانت شد. باشد،
اشکالی ندارد. تو عزیزی ، اگه یه قاصدک هم از من قبول کنی ، خودش دنیایی است.
کاش یاسهایی که برایت پرپر شدند و به سویت آمدند، دوست داشتنم را برایت آواز
کنند.کاش باران بعد از ظهرهایت، تو را به یاد اشکهای من بیندازد.
نازنین ، هر پرنده سفر کرده ای از تو می خواند و هر غنچه ای که می شکفد،
نام تو را بر زبان می آورد. نیم نگاهی به روزهای تنهایی ام کن و
لحظه های زرد و بی صدای مرا تو آبی و ترانه باران کن.
بگذار باز هم قاصدک ترانه های من در هوای دلتنگی تو پرواز کند.
همین حوالی بی قراری ها باز هم گلهای بی تابی شکفته.
زیبا ، امشب ، شام غریبان عاشقانه من و تو است. به
یادت مثل شمع می سوزم و ذره ذره وجودم آب می شود.
تو هم به یاد بی تابی هایم شمعی روشن کن و بگذار مثل من بسوزد.
مهربانی باران ، یادم کن در هر شبی که بی ستاره شد.
خاکم نکنید بزارید اونم برسه
بزارید اونو ببینم وقتی به حرفم میرسه
خاکم نکنید هنوز عشقم رو ندیدم
این همه آماده شدم یه کفن دورم کشیدن
تابوت منو بزارید اونم بگیره
حس کنم عاشقمه وقتی که گریش میگیره
اشکای اونو کی به جای من کنه پاک
خداحافظ عشقم که منو برده زیر خاک
خاکم نکنید بزارید اونم ببینه
پیکر آشفته ی من بی رمق روی زمینه
خاکم نکنید بش بگید حالا که مردم
تو این جشن خشک و خالی اونو به خدا سپردم
بعد رفتن من دو سه روز تنهاش نزارید
روی سنگ قبرم آینه و شمعدون بزارین
میبینی چی شد عشق ما رو تا عاشق تو برد
تقدیم به تنها عشقم که خوردم کرد و بعدش تنهام گذاشت ورفت
کاش هرگر نمی دیدمت تا امروز غم ندیدنت را بخوام.کاش لبخند هایت آنقدر زیبا نبود که امروز آرزوی دیدن یک لحظه از خنده های عاشقانه ایت را داشته باشم.کاش چشمان معصومت به چشمانم خیره نمی شد تا امروز چشمانم به یاد آن لحظه ها بهانه بگیرند و اشک بریزند.کاش حرف های دلم را بهت نگفته بودم تا امروز با خود بگویم او که می دانست چقدر دوستش دارم کاش حرفهای دلت را بهم نگفته بودی تا امروز با خود بگویم من که می دانم او چقدر مرا دوست دارد.کاش در برابرهجوم افکار مسخره تنهایم نمی گذاشتی تا در برابر آن ها به زانو در بیایم و شکست بخورم
من شکستم آری تو شکستم دادی
من غریبم آری تو غریبم کردی
تو مرا هموچون شمع از سر جورو جفا سوزاندی
تو مرا سوزاندی تو مرا بر در و دیوار بدی کوباندی
تو مرا از بودن؛ تو مرا از ما؛تو مرا ترساندی
تو مرا از فردا... تو مرا از دریا...تو مرا ترساندی
من اسیرم آری تو اسیرم کردی
بی خبر از باران تو کویرم کردی
از شراب دوری تو چه سیرم کردی
من شکستم آری تو شکستم دادی
اگه کسی دیوانه ات بود عاشقش باش
اگه عاشقته دوسش داشته باش اگه دوستت داشته باشه بهش علاقه نشون بده اگه بهت علاقه نشون داد " فقط بهش یه لبخند بزن اینطوری وقتی همیشه ازش یه پله عقب تر باشی اگه یه وقت خسته شد و یه پله ازت عقب موند تازه میشید مثل هم .
تو مثل حبابی و من مثل باد خزون امدم تورو ببرم به شهرمون شهری که گل گلی خار نداره عشق صفا راس راسی اونجا بارون نمی یاد برف نمی یاد که تو آسیب ببینی اما اشک چشم من بند نمی یاد تو خودت خوب می دونی که چقدر دوست دارم دست تو دستات پا تو رویا می زارم تو چشمت آبی رنگ آسمون من دلم دریای خون بوی تو بوی بهشت یاد من بوی تو بوداشک تو قطره عشق یاد من اشک تو بود نقش قالی عکس تو قالی قاب به دیوار دیواری به رنگ زرد زرد رنگ رویای منه کاش می شد ما با هم پر می زدیم به آسمون توی ابرا زیر بارون با رعد برق می جنگیدیم تا به رویا برسیم توی رویا من و تو با هم بودیم حس من مال تو و دل من برای تو صحرای دل من خشک دل من بارون می خواد بارون یه عالمه دوس دارمیعنی می شه من و تو یه روزی در کنار هم باشیم