بغض

نزار امشبم با یه بغض سر بشه..

بزن زیر گریه چشات تر بشه..

بزار چشماتو خیلی آروم رو هم..

بزن زیر گریه سبک شی یکم..

یه امشب غرور و بزارش کنار..

اگه ابری هستی با لذت ببار..

هنوزم اگه عاشقش هستی که..

نریز غصه هاتو توو قلب دیگه..

غرورت نزار دیگه خسته ات کنه..

اگه نیست باید دل شکسته ات کنه..

نمی تونی پنهون کنی داغونی..

نمی تونی یادش نباشی به این آسونی..

هنوز عاشقی و دوسش داری تو..

نشونش بده اشکای جاری تو..

نمی تونی پنهون کنی داغونی..

نمی تونی یادش نباشی به این آسونی.. 

تقدیم به تو گلم.......A

دلم مثل دلت خونه عزیزم

چشام دریای بارونه عزیزم

مثه مردن می مونه دل بریدن

ولی دل بستن آسونه عزیزم ؛عزیزم درد من یکی دوتا نیست

آخه درد من از بیگانه ها نیست

کسی خشکیده خون من رو دستاش 

که حتی یک نفس از من جدا نیست

عزیزم آی عزیزم            گل همیشه عاشق

عزیزم اینجا من خیلی غریبم

آخه اینجا کسی عاشق نمی شه

اسیر قفل سنگین سکوته

لبی که غصه گو بوده همیشه

شقایق آخرین عاشق تو بودی

تو مردی و پس از تو عاشقی مرد

تو رو آخر سراب و عشق و حسرت

ته گل خونه های بی کسی برد

عزیزم آی عزیزم           گل همیشه عاشق

دویدیم و دویدیم و دویدیم     

به شبهای پر از قصه رسیدیم

گره زد سرنوشتامونو تقدیر

ولی ما عاقبت از هم بریدیم

عزیزم جای تو دشت خدا بود

نه تو گلدون نه توی قصه ها بود

حالا از تو فقط این مونده باقی

که سالار تموم عاشقایی !!! 

کاش///////

شقایق

   بر گلبرگت

        قصه ای بود از عشق

اشک چشمم رنگ گلبرگ تورا دزدید که تو بی رنگ شدی ؟

          یادگار روزای عاشقی بودی برا من...............

      که حالا سنگ شدی .

     گل بی رنگ شدی

          شاهد سوز دل سنگ شدی.....  

 

کاش ..... 

**یاد تو**

دوباره یاد توست که این دل تنها را بیدار نگه داشته است .دلم می خواهد دیوارهای روبرویم همه پنجره

شوند و من تو را در چشمانم بنشانم چشم هایی که انتظار تو را کشیدند و برای دوری از تو و نبودنت

گریه کردند و بسیاری از دردها و غم ها را دیدند و حرفی به زبان نیاوردند

باز غمگین از نبودن تو در کنارم و در گوشه ای همیشه خلوت و گرفته کز کرده ام و به تو می اندیشم

از اینکه تنها نشسته ام افسوس می خورم .کاش می توانستم تنهایی ام را برایت معنا کنم و از گوشه

به گوشه ی شهر و کوچه های غریب و غم گرفته برایت زمزمه کنم و بخوانم .

بگزار دردهایم را فقط با چشمان تو درمیان بگزارم .بگزار که تا ابد این چشمان من انتظار تو را بکشند .

این چشم ها را رد نکن که برای دیدنت عجیب مشتاق و بی تاب است

فدای تو گلم 

با من بمان

سلام.ای مهتاب آسمان شبهای دلتنگی من،
 با این فاصله ای که بین من و

 تو میباشد چگونه پاک کردن آن اشکهای

 روی گونه درخشانت میسر

است؟ ای آسمان آبی من، بین من و تو

 فاصله ای است، پس چگونه دستم

 را بر روی گونه نازنینت

 بکشم و تو را نوازش کنم؟
آری من ستاره می شوم و به آسمان

 زندگی می آیم تا بر چهره

درخشانت بوسه بزنم

 یادت بخیر  

 
 

با من بمان ای روشنی بخش شبهای تارم..........

بامن بمان ای هستی بخش زندگیم.........

با من بمان و مروارید اشک را از گونه های تبدارم پاک کن........

با من بمان تا تمام قصه های عشقم را در شبهای دراز یلدا با تو بگویم.......

با من بمان تا به تو نشان دهم چقدر نیازمند تو هستم......

با من بمان تا به تو بگویم در نبودت چه اشکها که نریخته ام.........

با من بمان تا عاشقانه احساسم و عشق پاکم را به تو نشان دهم.....

با من بمان تا هستی برایمان سرود جاودانه بودن سر دهد...

با من بمان تا من شریک دلتنگیها و غربت چشمهایت شوم.....

با من بمان تا عشقم را با نگاه در آسمان چشمان تو بکارم و به تو هدیه دهم.......

با من بمان تا ستاره........... تا امید.............. تا ماه ...........

با من بمان تا هر دو بروی بال خیال پرواز به روی ابرها  برویم ..........

با من بمان تا سبد سبد گلهای سرخ و یاس و رازقی را به دستان تو نثار کنم...

با من بمان تا نشان دهیم عشق ناب و خالص را با فاصله کاری نیست..........

     " با من بمان من با تو می مانم تا ابدیت"

دیگه تحمل ندارم........

قسمت نشد

قسمت نشد ببینمت ،خدانگهداری کنم
فرصت نشد بمونم و از تو نگهداری کنم
گفتم اگه ببینمت دل کندنم سخته برات
اگه یه وقت بگی نرو
رفتن پر از درده برام
گفتم صداتو نشنوم
ندیده از پیشت برم
پشت سرم زاری نکن
چی کار کنم مسافرم...

من میرم ولی باز ،تو بدون همیشه
یاد تو از خاطر من، فراموش نمیشه
گل من خوب می دونی،
بی تو تک و تنهام عزیزم
اگه تو نباشی می میرم....

نامه رو تا تهش بخون
گریه نکن طاقت بیار
نامه رو خط خطی نکن
دو جمله رو هم دووم بیار
باور نکن یه بی وفام
نامه میذارم و میرم
نه ،
قسمت زندگی اینه
به کی بگم مسافرم...

درد من از تو دوریه
تو لحظه های بی کسیم
قشنگی قسمت ماست
که ما به هم نمی رسیم.......

من میرم ولی باز ،تو بدون همیشه
یاد تو از خاطر من، فراموش نمیشه
گل من خوب می دونی،
بی تو تک و تنهام عزیزم
اگه تو نباشی می میرم....

همیشه زنده می مونه با یاد تو ترانه هام
منو ببخش اگه بازم ، اشکام چکید رو نامه هام
دیگه تموم شد فرصت ، خاطره هام پیشت باشه
تموم خاطرات خوش ، خدانگهدارت باشه........


انتظارت می کشم 

گریه کن

مطمئن باش و برو ضربه ات کاری بود

دل من سخت شکست

و چه زشت به من و سادگیم خندیدی

به من و عشقی پاک که پر از یاد تو بود

و خیالم میگفت

تا ابد مال تو بود

تو برو

برو تا راحت تر تکه های دلم را آرام سر هم بند زنم .

 

 

گریــــه کن شیرینم اما نـه فـقــط واســـه خــــودت
واسـه اینـــکه دیــــگه هیچ  دلی نیست که  بشکنی

گریـــه کـــن که چرا  غرور مـا رو رهــــا نمیــکـنــه

آدمــــا انــــگار بــرای مــا دعــــا نـمــی کــنـــــن

گریــــه کـن حـالا حـالا بایـد از هم جـــدا باشیــــم

بشــینیـــــم منتـــظــر معـجـــزه ی خــدا بـاشـیــــم

گریـــه کــن منــم دارم مثـــل تــو گریــه میــکنــم

بــه خــــدای آسمـــونــامــــون گلایـــه مــی کنـــم

گریــــه کـن واســه شــبایی که  با هم  بودیـــم

تـنـــهایـی بــــرای ســـنگینــی غصه کـــم بودیـــم

گریــه کن سبک میشـی روزای خوب یــادت میـاد

گــرچـه تــو تقــویمامـون نیستـن اون روزا زیـــاد

گریــه کــن برای قولـی کــه بــهــش عمــل نـــشد

واســه مشــکلاتـی که ، بودش و هسـت و حل نشد

گریـــه کـن بـرای رویـایی که قسمـــت نـمی شـــه

یه شبــــم ســـَر خدا واســــه ما خلــــوت نــمی شه

گریه کن بـرای خوابـــــا که فقط یه خواب بـــودن

واســــه آرزوهامون کــــه همشون حبـــــاب بودن

گریــه کن واسه خوشی هایـــــی که نازل نمی شن

واســه اون دیـوونــــه ها که دیگه عاقل نـــمی شن

گریه کن چون اون روزامون دیگه تکرار نمی شه

دلامــون به سادگــی حـاضر بــه اقــرار نــمی شه

گریــه کن بـــذار تمــــام عقــده هات شســته بشــه

حــق داره آدم یه وقـــــتا از خودش خستـــه بشـــه

گریـــه کن واسه همه واســه خودت ، بــــرای من

توی بـــارونـــــی تـــرین ثـانیــــه حرفاتــو بـــزن

گریه کن تا آینه شـــه بــاز اون چشــــای عسلیت

واســـه مونـــدن لازمه ، فــــدای گریــــه کردنــت 

 

 

 

ای کاش دوستان همانند غم با وفا بودند

کاش یا رب آشنایی ها نبود

یا به دنبالش جدایی ها نبود

یا که او با من نمی شد آشنا

یا که مرا از او نمی کردی جدا

خدایا رهایم کن

 


 

به هیچ کس

به هیچ کس اعتماد نکن

به هیچ کس راز دل نگو

به هیچ کس نگو که دل بسته ام به تو

به هیچ کس نگو که عاشقش شدی

نه، نه، نگو

نه، نه، به هیچ کس اعتماد نکن

به هیچ کس نگو که یک شبی کنار پنجره گریه کردی به خاطرش

به هیچ کس نگو که از دیدنش سرعت قلبت از ثانیه جلو می زند

به هیچ کس نگو که روزها گذشت و پیر شدی در انتظار دیدنش

به هیچ کس نگو به هر دری زدی برای باز دوباره دیدنش

به هیچ کس حتی کسی که چتر شد زیر باران برای تو

به هیچ کس حتی کسی که گفت عاشقت شده است

به هیچ کس حتی کسی که نیمه شب برای تو شعر گفته است

به هیچ کس حتی کسی که گفت از بی اعتناییت دلم شکسته است

شک نکن او روزی با تمام عشق رها می کند تو را

نه کسی به احساس پاک تو که مثل یک گل شکفته است توجهی نمی کند

آری گل تازه شگفته ات به دست عابران چیده می شود

یا که زیر پایشان مثل یک علف لهیده می شود

دیدی که گفتم به هیچ کس اعتماد نکن

پس اگر اعتماد کردی و عاشقش شدی و قلب تو شکست گلایه ای نکن 

 

 

آره دیدم اینم رفت.. بذار بره مثل بقیه که رفتن!!!!! 

کاش بدونی اما میدونم که نمیدونم

خیلی سخته که بغض داشته باشی ، اما نخوای کسی بفهمه ... خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی ... خیلی سخته که سالگرد آشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگیری ... خیلی سخته که روز تولدت ، همه بهت تبریک بگن ، جز اونی که فکر می کنی به خاطرش زنده ای ... خیلی سخته که غرورت رو به خاطر یه نفر بشکنی ، بعد بفهمی دوست نداره ... خیلی سخته که همه چیزت رو به خاطر یه نفر از دست بدی ، اما اون بگه : دیگه نمی خوامت هیچوقت عشق رو گدایی نکنید آخه هیچوقت چیز باارزشی به گدا داده نمیشه!!!اینو مطمن باشید 

 

 


دوستت دارم چون تنهاترین ستاره زندگی منی

دوستت دارم چون تنهاترین مصراع شعر منی

دوستت دارم چون تنهاترین فکر تنهایی منی

دوستت دارم چون زیباترین لحظات زندگی منی

دوستت دارم چون زیباترین رویای خواب منی

دوستت دارم چون زیباترین خاطرات منی

دوستت دارم چون به یک نگاه عشق منی

دوستت دارم چون دوستت دارم…

عزیزم..............

عزیزم
قلب من رو به تو پرواز می کند...

مرا ببخش ! از این جرم بزرگ که دوستی است و جنایت ها به مکافات آن رخ می دهد چشم بپوشان ؟ اگر به تو «عزیزم» خطاب کرده ام ، تعجب نکن . خیلی ها هستند که با قلبشان مثل آب یا آتش رفتار می کنند . عارضات زمان ، آن ها را نمی گذارد که از قلبشان اطاعات داشته باشند و هر اراده ی طبیعی را در خودشان خاموش می سازند .

اما من غیر از آن ها و همه ی مردم هستم . هر چه تصادف و سرنوشت و طبیعت به من داده ، به قلبم بخشیده ام . و حالا می خواهم قلب سمج و ناشناس خود را از انزوای خود به طرف تو پرتاب کنم و این خیال مدت ها است که ذهن مرا تسخیر کرده است .

می خواهم رنگ سرخی شده ، روی گونه های تو جا بگیرم یا رنگ سیاهی شده ، روی زلف تو بنشینم.

من یک کوه نشین غیر اهلی ، یک نویسنده ی گمنام هستم که همه چیز من با دیگران مخالف و تمام ارده ی من با خیال دهقانی تو ، که بره و مرغ نگاهداری می کنید متناسب است.

بزرگ تر از تصور تو و بهتر از احساس مردم هستم ، به تو خواهم گفت چه طور..اما هیهات که بخت من و بیگانگی من با دنیا ، امید نوازش تو را به من نمی دهد ، آن جا در اعماق تاریکی وحشتناک خیال و گذشته است که من سرنوشت نامساعد خود را تماشا می کنم.
دوست کوه نشین تو   هاجر